انقدر خسته ام که حال ادامه دادن ندارم.
حال حرف زدن ندارم.
حال گریه کردن ندارم..
اگر نفس کشیدنمم اتومات نبود و دست خودم بود حال اونم نداشتم.
از خستگی مردن یعنی همین
که حال زندگی کردن نداشته باشی
فقط زنده ام چون نفسم قطع نشده
وگرنه فرقی با مرده ندارم.
مرگ این وبلاگ هم رسیده چون حال نوشتن ندارم.
خسته ام از تنهایی ادامه دادن این زندگی...
فقط می خوام تنهایی بمیرم
برچسب : نویسنده : 8possetivemind4 بازدید : 16