بی شعوری-1

ساخت وبلاگ

انقدر سرم شلوغه فرصت ندارم خاطراتم حتی خاطرات شب زلزله رو ثبت کنم... ولی این یکی موردیه که حتما باید بنویسم.

نمی دونم چرا بعضیا به خودشون اجازه میدن به حریم شخصی بقیه تعدی کنن. حالا حریم شخصی تو هرجایی می خواد باشه حتی سرکار که یه مکان عمومیه!

امروز خانومی که از شرکت کارفرما به شرکت ما که مناقصه کارشون و مشاوره اشون رو به عهده گرفتیم امده بود برای یک سری کارا.

چند دقیقه ما کار داشتیم و ایشون باید منتظر می موندن! یه لحظه  برای برداشتن یک وسیله وارد اتاق شدم دیدم رفته بالا سر میز شخصی من و کتابم ورق میزنه و می خونه!

خیلی بدم اومد. به نظرم این نهایت بی شعوریه که بدون حتی اجازه لفظی سر میز شخصی کسی بشی و کتاب یا وسیله ایش رو برداری...

شاید کسی مثل من دوست نداشته باشه که به وسایل شخصیش سرک بکشن.

پ.ن1: برای وقتای خلوت و آزاد تو شرکت چه کاری بهترینه؟

پ.ن2: می خواستم برای خودم چای بریزم (خیلی بعیده من چایی بخورم!!) برای مهندس هم چای ریختم. به قدری خوشحال شد که گفت ان شالله عروس بشی دخترم بیام عروسیت بندری برقصم :)))) چقدر این بشر شوخه:))

بغض...
ما را در سایت بغض دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8possetivemind4 بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 16:49