اعتراف-2

ساخت وبلاگ

اعتراف می کنم که این اعتراف نامه برام خیلی سخت تر از چیزیه که تصور می کردم. حس نمی کردم برام اغرار (اقرار) (املام خوب نیست!!) به یه سری مسائل که همیشه جلو چشمامه و وانمود میکنم نیست تا این حد سخت باشه ولی هست...

اما از وقتی یکی از مشکلاتم اعتراف کردم نمیگم مشکلم حل شد یا باهاش کنار اومدم ولی دیگه با خودم کمتر راجع بهش حرف میزنم...امیدوارم بتونم حلش کنم.

برای همین می خوام پروژه این اعتراف که شاید سخت ترین و مهم ترین و پنهانی ترین مسئله راجع بهم هست رو هم مطرح کنم. چند بار قبلا تلاش کردم ولی نتونستم و سریع پست پاک کردم.... اما احساس می کنم اینو به خودم مدیونم به قدری که الان از سر کار این پست بذارم.

من از وقتی خاطراتم یادم میاد یسری چیزایی رو می دیدم یا حس می کردم که خیلیا یا بهتر بگم هیچکی قادر بهشون نبود... .

نمی دونم چرا و چطور ولی برای من ممکن بود. از بچگی از شبا می ترسیدم و یکم که بزرگ تر شدم چون یکم باهام بهتر بودن و همینطور قدرت دیدم کمتر شده بود، راحت تر بودم.

اما روزگار اینطور نموند. الان چندین ساله که می بینمشون. احساسشون میکنم. می تونم اگه تو چشمای یکی یکم دقیق خیره شم فکری که اون لحظه به ذهنش میرسه رو قبل اینکه بخاود به زبون بیاره بفهمم همینطور احساساتی که اون لحظه درگیرشه حتی اگه پنهون کنه تا حدودی بفهمم... حتی یکی دو بار هم سر فهمیدن احساسات دیگرون، مامانم دید که پیش بینیام درست از آب دراومد...

اما قضیه به همینجا ختم نشد. وقتی اونا رو ببینی اونام تو رو می بینن...این میشه دلیلی که به خودشون اجازه میدن یا بهشون اجازه داده میشه بهت نزدیک بشن...

خلاصه که بازم نتونستم و این احساس خود سانسوری- انکار- درون گرایی باعث شد نتونم اون چیزایی که باید شرح بدم تا حداقل بعدا بفهمم چی شد و قبلا چه احساسات و ناراحتیایی از این جانب داشتم.

فقط همین قدر می خوام بگم که اینطوریه که بعضیا خواب شب ندارن و هر شب تهدید میشن سر هدفی که تو زندگی واقعیشون دارن...

نمی دونم تا کی عمر می کنم ولی امیدوارم حداقل انقدر الان برای خودم نوشته باشم که اگه لازم شدبرای برای ادامه اهدافم یا زندگیم به حتی یه دلیل هرچند کوچک نیاز داشته باشم بیام و بخونم و دلسرد نشم. امیدوارم خدا کمکم باشه و اونا نتونن من از اهدافم منصرف کنن...

امیدوارم به درک برن و دیگه هیچ وقت نبینمشون. حتی حاضر نیستم اون دنیا ببینمشون.

تمام!



بغض...
ما را در سایت بغض دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8possetivemind4 بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 16:49